ضرورت استراتژیک گذار به انرژیهای تجدیدپذیر در عصر تغییرات اقلیمی و ناترازی انرژی
۱. گذار استراتژیک انرژی در عصر ناترازی و پایداری به انرژیهای تجدیدپذیر
گذار جهانی به سمت منابع انرژی تجدیدپذیر (RES) دیگر صرفاً یک تصمیم زیستمحیطی نیست، بلکه یک اجبار استراتژیک و اقتصادی است که توسط روند کاهش سریع هزینههای فناوری و تهدیدات فزاینده تغییرات اقلیمی هدایت میشود. آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر (IRENA) گزارش داده است که در سال ۲۰۲۴، RES با افزودن ۵۸۵ گیگاوات ظرفیت جدید، بیش از ۹۰ درصد از کل توسعه ظرفیت برق جهانی را به خود اختصاص داده است. این تحول مرهون کاهش چشمگیر هزینه تراز شده انرژی (LCOE) برای نیروگاههای خورشیدی و بادی است، تا جایی که این منابع، حتی با احتساب ذخیرهسازی، در بسیاری از نقاط جهان از نظر اقتصادی بر سوختهای فسیلی غالب شدهاند.
در سطح ملی، جمهوری اسلامی ایران با وجود برخورداری از یکی از بالاترین پتانسیلهای انرژی خورشیدی و بادی در جهان (با پتانسیل فنی بیش از ۶۰ هزار مگاوات) ، با بحران حاد ناترازی برق (شکاف ۲۰ تا ۲۵ هزار مگاواتی در پیک مصرف) مواجه است که منجر به خاموشیهای گسترده، زیانهای اقتصادی، و افزایش هزینههای پنهان زیستمحیطی ناشی از مصرف سوختهای مایع شده است. اتکای بیش از ۷۲ درصدی به گاز طبیعی و آسیبپذیری منابع برقآبی در برابر خشکسالیهای شدید ، امنیت انرژی کشور را به شدت تهدید میکند.
دولت ایران، با هدفگذاری بلندپروازانه ۳۰ هزار مگاوات ظرفیت جدید تجدیدپذیر تا پایان برنامه هفتم، مسیر استراتژیک درستی را برای رفع این ناترازی انتخاب کرده است. با این حال، تحقق این هدف حیاتی با موانع ساختاری عمیقی روبرو است. این موانع شامل یک شکاف مالی عظیم (نیاز به حداقل ۱۵ میلیارد یورو در برابر تعهدات محدود ۵ میلیارد دلاری) و ضعف سیاستگذاری ناشی از عدم واقعیسازی قیمت برق است که انگیزه بخش خصوصی را از بین برده است. برای تبدیل این پتانسیل به واقعیت و تضمین تابآوری اقتصادی، اصلاحات ساختاری در حوزه قیمتگذاری، تنوعبخشی به ابزارهای مالی و الزام صنایع پرمصرف به ایفای تعهدات قانونی خود، امری ضروری و اجتنابناپذیر است.
۲. تبیین ضرورت انتقال انرژی در قرن بیست و یکم
۲.۱. تعریف و دامنه انرژیهای تجدیدپذیر مورد بحث
منابع تجدیدپذیر به منابعی اطلاق میشوند که بهطور مداوم توسط طبیعت تجدید شده و پتانسیل تأمین انرژی پایدار را دارند. در این گزارش، تمرکز اصلی بر منابعی است که قابلیت جایگزینی سوختهای فسیلی در تولید برق را دارند: انرژی خورشیدی (فتوولتائیک و حرارتی)، انرژی بادی (در خشکی و دریا)، و انرژی برقآبی. اگرچه برقآبی یک منبع سنتی و تجدیدپذیر است، اما پایداری آن بهشدت تحت تأثیر تغییرات اقلیمی و بحرانهای خشکسالی قرار گرفته است.
۲.۲. سهگانه فشار: تغییرات اقلیمی، امنیت عرضه، و اقتصاد رقابتی
ضرورت گذار به تجدیدپذیرها از سه محور اصلی و متقاطع نشأت میگیرد که هر یک به تنهایی، توجیه کافی برای تحول سیستم انرژی را فراهم میآورند.
نخست، ضرورت زیستمحیطی و تغییرات اقلیمی در کانون توجه قرار دارد. با شدت گرفتن تغییرات اقلیمی و تهدید تنوع زیستی، نیاز به تحول بنیادین در سیستم انرژی جهان بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. استفاده مداوم از سوختهای فسیلی نه تنها به تغییرات اقلیمی دامن میزند، بلکه آلودگی هوا و تهدیدهای زیستمحیطی را در سطح محلی و جهانی افزایش میدهد. از این رو، توسعه انرژی پاک باید فراتر از هدف کاهش کربن باشد و به اصول همسویی با طبیعت توجه کند.
دوم، موضوع امنیت انرژی و تنوعبخشی مطرح است. اتکای افراطی بر منابع فسیلی محدود، کشورها را در برابر شوکهای اقتصادی، نوسانات ژئوپلیتیکی و بلایای طبیعی آسیبپذیر میسازد. تنوعبخشی به سبد انرژی از طریق منابعی چون خورشیدی و بادی، نقش شریان حیاتی در پایداری سیستم اقتصادی و محیطزیستی کشورها را ایفا کرده و آسیبپذیری سیستم را در برابر بحرانهایی نظیر خشکسالی یا اختلال در تأمین سوخت فسیلی کاهش میدهد.
سوم و شاید مهمترین عامل در سالهای اخیر، رقابتپذیری اقتصادی است. در گذشته، هزینه تولید از منابع پاک بالاتر از منابع فسیلی بود، اما کاهش چشمگیر هزینههای فناوری، بهویژه در حوزههای خورشیدی و بادی، باعث شده است که این منابع در معیار هزینه تراز شده انرژی (LCOE) به رقابتیترین گزینه برای توسعه زیرساختهای جدید برق تبدیل شوند. این تغییر پارادایم نشان میدهد که گذار انرژی اکنون یک تصمیم منطقی و سودآور اقتصادی است.
۳. بخش اول: وضعیت جهانی و الگوهای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر
۳.۱. انقلاب ظرفیت و برتری اقتصادی تجدیدپذیرها
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در جهان طی سالهای اخیر رکوردشکن بوده است. در سال ۲۰۲۴، ظرفیت جهانی تولید برق از منابع تجدیدپذیر به ۴۴۴۸ گیگاوات رسید که نشاندهنده نرخ رشد سالانه ۱۵.۱ درصدی است. این روند حتی در سال ۲۰۲۰، با وجود کندی اقتصادی ناشی از همهگیری کووید-۱۹، متوقف نشد و بیش از ۲۶۰ گیگاوات ظرفیت جدید اضافه شد که حاکی از انعطافپذیری و پایداری این صنعت است.
انرژی خورشیدی با رشد ۳۲.۲ درصدی، با افزودن ۴۵۱.۹ گیگاوات، پیشتاز توسعه ظرفیتهای جدید در جهان بوده است. انرژی بادی نیز با مجموع ظرفیت جهانی ۱۱۳۳ گیگاوات، نقش مهمی در این تحول ایفا کرده است. این اعداد بیانگر آن است که گذار انرژی جهانی دیگر صرفاً ناشی از تعهدات اخلاقی نیست، بلکه یک انقلاب اقتصادی است که انگیزه آن از محیط زیست به سمت مزیتهای هزینهای تغییر یافته است.
۳.۱.۱. اهمیت هزینه تراز شده انرژی (LCOE)
هزینه تراز شده انرژی (LCOE) که شامل متوسط کل هزینههای ساخت، بهرهبرداری و سوخت به ازای هر واحد برق تولید شده در طول عمر نیروگاه است ، نشان میدهد که هزینه باد، خورشید و ذخیرهسازی به طور چشمگیری کاهش یافته است. بهعنوان یک نمونه کلیدی، در کرهجنوبی، LCOE ذخیرهسازی خورشیدی در حال حاضر ۱۲۰ دلار در مگاوات ساعت است، در حالی که این رقم برای برق تولیدشده از گاز طبیعی ۱۳۴ دلار در مگاوات ساعت است. این تفاوت اقتصادی، بهویژه در شرایط نوسان قیمت بینالمللی گاز، نشان میدهد که کشورهایی که در حال حاضر در زیرساختهای فسیلی جدید سرمایهگذاری میکنند، عملاً هزینههای فرصت بلندمدت را از دست میدهند، چراکه تجدیدپذیرها فاقد هزینههای نهایی خرید سوخت هستند و هزینههای خارجی زیستمحیطی کمتری دارند.
۳.۲. تمرکز جغرافیایی توسعه و اصول پایداری
بیشترین سهم از افزایش ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر در دنیا مربوط به قاره آسیا است. چین در سال ۲۰۲۴، با افزودن نزدیک به ۲۷۸ گیگاوات، سهمی نزدیک به ۶۴ درصد از کل ظرفیت جدید جهان را به خود اختصاص داده است. این ظهور آسیا بهعنوان موتور محرک انرژیهای پاک، نشاندهنده یک شیفت بزرگ در مرکز ثقل تولید انرژی است. کشورهای منطقه، از جمله هند و کشورهای آسیای مرکزی (مانند قزاقستان و ازبکستان که سرمایهگذاریهای عظیمی در خورشیدی و بادی کردهاند) ، نیز به سرعت در حال پیوستن به این روند هستند.
با این حال، توسعه انرژی پاک نیازمند رویکردی مسئولانه است. آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر (IRENA) شش اصل کلیدی را برای همسویی توسعه انرژی پاک با طبیعت معرفی کرده است. این اصول بر مواردی مانند انتخاب هوشمند زمین برای کاهش اثرات زیستمحیطی و بهرهبرداری همزمان (Co-utilise) از اراضی تأکید دارند. بهعنوان مثال، در چین، ترکیب زمینهای ماهیگیری با پنلهای خورشیدی، باعث بهرهوری دوگانه زمین شده و عملکرد اقتصادی و زیستمحیطی را افزایش داده است.
سرمایهگذاری در ساخت نیروگاههای تجدیدپذیر، با توجه به بازگشت سرمایه سریع در مناطق اقتصادی، در بلندمدت بسیار مقرونبهصرفهتر از ادامه اتکا به سوختهای فسیلی یارانهای است و باعث صرفهجویی در منابع استراتژیک کشور میشود. همچنین، با کاهش جهانی قیمت تجهیزات خورشیدی، فرصت مناسبی برای خرید این تجهیزات و تأمین مالی آنها از طریق صندوق توسعه ملی فراهم آمده است.
۶. بخش چهارم: موانع ساختاری، مالی و زیرساختی در مسیر توسعه
علیرغم پتانسیلهای طبیعی بینظیر و تعیین اهداف بلند، موانع ساختاری و مالی در اقتصاد ایران، اصلیترین چالشهای تحقق هدف ۳۰ هزار مگاواتی محسوب میشوند.
۶.۱. شکاف مالی عظیم و نارسایی در تأمین سرمایه
مهمترین مانع، نیاز به سرمایهگذاری کلان است. بر اساس ارزیابیهای کارشناسی، تولید هر ۱۰۰۰ مگاوات برق خورشیدی به ۵۰۰ میلیون یورو سرمایه نیاز دارد. این بدان معناست که برای تولید ۳۰ هزار مگاوات برق تجدیدپذیر، حداقل ۱۵ میلیارد یورو سرمایه لازم است. در حالی که بانک مرکزی، وزارت نیرو و صندوق توسعه ملی مصوبهای برای تأمین مالی ۵ میلیارد دلاری تنظیم کردهاند، این مبلغ در مقابل نیاز ۱۵ میلیارد یورویی، تنها بخش کوچکی از شکاف مالی مورد نیاز را پوشش میدهد.
کمبود سرمایه، همراه با مشکلات تأمین مالی و موانع سرمایهگذاری در سالهای گذشته، باعث شده سرعت اجرای طرحهای انرژیهای تجدیدپذیر کمتر از انتظار باشد.
۶.۲. تله یارانه و موانع سیاستگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر
مانع اصلی تحقق این اهداف، ساختار قیمتگذاری برق در کشور است. تا زمانی که قیمت برق در ایران به دلیل یارانههای سنگین بر سوخت فسیلی به طور مصنوعی پایین نگه داشته شده و دولت در این حوزه تصدیگری میکند، بخش خصوصی انگیزه اقتصادی کافی برای ورود به بازار تولید تجدیدپذیرها را نخواهد داشت. سرمایهگذاری ۱۲ تا ۱۵ میلیارد دلاری مورد نیاز برای تجهیزات، در محیطی که سودآوری تضمین شده نباشد، غیرممکن است.
علاوه بر این، اتکای صرف به روش خرید تضمینی برق (FiT) که یک راهکار حمایتی در بسیاری از کشورها (مانند ژاپن و آلمان) است ، به دلیل عدم تأمین منابع مالی پایدار برای پرداخت تعهدات در ایران، برای توسعه تجدیدپذیرها کافی نیست. برای جذابیت سرمایهگذاری، باید راهکارهای متنوعتری برای تأمین مالی ریالی و ارزی و همچنین فروش مستقیم برق سبز فعال شود.
۶.۳. زیرساختها و تعهدات تحققنیافته صنایع در انرژیهای تجدیدپذیر
توسعه ۳۰ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر نیازمند زیرساختهای قوی و هوشمند شبکه برق است که بتواند انرژی ناپایدار خورشیدی و بادی را مدیریت کند. ضعف زیرساختهای شبکه برق و کمبود نیروی انسانی متخصص، از موانع کلیدی تحقق این طرح است.
همچنین، صنایع انرژیبر کشور (مانند فولاد، مس و پتروشیمی) بر اساس قانون موظف بودهاند که زیرساختهای انرژی خود را تأمین کنند. تاکنون موافقت اصولی برای احداث ۱۹ هزار مگاوات ظرفیت توسط این صنایع صادر شده است، اما سهم تحققیافته این تعهدات بسیار محدود بوده و عمل نکردن صنایع به وظایف قانونی، بار ناترازی شبکه برق را افزایش داده است. دولت باید مکانیزمهای الزامآور قویتری را برای تبدیل این صنایع از مصرفکنندگان بزرگ به سرمایهگذاران اجباری در انرژی پاک به کار گیرد.
۷. نتیجهگیری و پیشنهادات راهبردی برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر (خورشیدی، بادی و آبی) در ایران دیگر یک انتخاب ثانویه نیست، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای غلبه بر ناترازی انرژی، کاهش هزینههای پنهان زیستمحیطی و تضمین تابآوری اقتصادی در برابر شوکهای اقلیمی (خشکسالی) و ژئوپلیتیکی (کمبود سوخت) است. پتانسیل عظیم ایران برای تولید ۲۰ هزار مگاوات برق بادی و ۲۵ هزار مگاوات برق خورشیدی، راهکاری قطعی برای حل این بحران فراهم میآورد. با این حال، تحقق هدف ۳۰ هزار مگاواتی منوط به اصلاحات ساختاری جدی است.
۷.۱. پیشنهادات عملیاتی برای سیاستگذاران ارشد
برای تبدیل پتانسیل به واقعیت و جذب سرمایه ۱۵ میلیارد یورویی مورد نیاز، اقدامات راهبردی زیر باید به صورت فوری در دستور کار قرار گیرند:
۱. اصلاحات ساختاری در قیمتگذاری و مالی: واقعیسازی قیمت برق: تدوین و اجرای یک برنامه شفاف و زمانبندیشده برای خروج دولت از تصدیگری و واقعیسازی قیمت برق. این اقدام برای ایجاد انگیزه پایدار برای سرمایهگذاران بخش خصوصی و تضمین بازگشت سرمایه ضروری است.
تنوع ابزارهای مالی: فراتر رفتن از مکانیسم خرید تضمینی ناکارآمد، با فعالسازی کامل بورس انرژی برای فروش برق سبز به صنایع و مصرفکنندگان بزرگ با قیمتی بالاتر از قیمتهای خرید تضمینی.
۲. الزام صنایع پرمصرف:
اجرای قاطع قانون: استفاده از اهرمهای قانونی و مکانیزم تهاتر با صنایع انرژیبر (فولاد، پتروشیمی، آلومینیوم) برای وادار کردن آنها به تأمین ظرفیت تولیدی خود، به منظور کاهش بار مالی بر دوش دولت و جبران بخش قابل توجهی از شکاف مالی کلان.
۳. توسعه زیرساخت و ذخیرهسازی:
اولویت شبکه هوشمند: سرمایهگذاری فوری در مدرنسازی و تقویت زیرساختهای انتقال و توزیع برق برای تلفیق ایمن ظرفیتهای متغیر خورشیدی و بادی در شبکه.
توسعه ذخیرهسازی: اختصاص بودجه استراتژیک برای توسعه سیستمهای ذخیرهسازی باتری در کنار پروژههای خورشیدی برای مدیریت پایداری شبکه و افزایش قابلیت اطمینان انرژیهای تجدیدپذیر.
۴. بازنگری در نقش برقآبی:
تغییر نقش عملیاتی: با توجه به روند کاهش منابع آب تجدیدپذیر ایران ، نقش نیروگاههای برقآبی باید از تولید پایه خارج شده و به تأمینکننده ذخیره و مدیریت کننده پیک بار در فصول ضروری محدود شود تا منابع آب با اولویت شرب و کشاورزی تخصیص یابند.